نقد تعارفی یا تشریفاتی

ساخت وبلاگ

نقد تعارفی یا تشریفاتی:


متأسفانه، مع الأسف، با کمال تأسف، چطور بگویم؟ بدبختانه، ما در کار نقدِ آثار در کشورمان بیشتر مقیدِ نام خالق آثار مورد بررسی هستیم. وقتی که معلوم شد مثلاً شاعرِ شعر چه کسی است، آنگاه با ترفند های گوناگون سعی می کنیم هم کار را بررسی بکنیم و هم حرف هایی را که بعضی خوششان می آید بزنیم، و هم حرف هایی را که بعضی بدشان می آید یا درست نمی دانند نزنیم؛ طوری که نه منتقد بسوزد، نه شاعر بسوزد، نه خواننده بسوزد، نه صاحب نظر بسوزد، و فقط وفقط خود آتش بسوزد، که باید هم بسوزد.  مثل میهمانی های روزهای اوّل بعد از ازدواج که داماد نمی داند که در مورد غذایی که می خورد باید چه نظری بدهد. اوّل از همه اینکه از خوردن آن به هیچ وجه نمی تواند طفره برود. می ماند صحبتِ در باره ی آن. خود او سعی می کند که فقط بخورد و حرفی نزند؛ امّا، این وسط یک «دامادآزاری» پیدا می شود و می پرسد: «آقا داماد غذا چطور است؟» آقا داماد سر همان لقمه ای که بود یکدفعه غذا گلویش را می گیرد و در کوتاهترین مدّت با در نظر گرفتن اینکه ممکن است آشپزی کارِ مادر زن، خود عروس، خواهر عروس، خدمتکار خانه و یا حتی چلوکبابی سر کوچه باشد می گوید: «خوب است.» امّا فردی که با سؤالش  انگار می خواهد فتنه ای بپا کند و ممکن است باجناق آقاداماد باشد دست بردار نیست و می پرسد: «همین؟ فقط خوب است؟» داماد بیچاره با ترس و لرز می گوید: «خوش مزه هم هست!» بی انصاف دست بردار نیست و در ادامه از دامادِ گرفتار می پرسد: « خوش مزه هم هست یعنی چه؟» داماد می گوید: «یعنی همه چیزش به اندازه است و جا اُفتاده است.» امّا مأمور تفتیش سمج دست بردار نیست و می پرسد: «منظورت از اینکه می گویی جا اُفتاده است چیست؟» داماد سرش را کمی بلند می کند و با چشم غرّه ای رو به او  می گوید: «یعنی همانی است که باید باشد!» چون همه از جوا ب های سربالای داماد متوجه شده اند که در واقع نمی خواهد نظر اصلی اش را بگوید و شاید اصلاً از غذا خوشش نیامده است، آن فرد فضول برگ برنده را رو می کند و به عنوان آخرین سؤال از او می پرسد: «حالا حدس بزن این غذا رو چه کسی درست کرده!»  داماد بیچاره سرش را با کمی شرم بلند می کند به قیافه ی همه ی افراد سر سفر ه نگاهکی می اندازد، حتی روی قیافه ی پدر زن هم حساس می شود و مدّتی فکر می کند که چه بگوید. اگر بگوید: «کار هر کسی که هست دست اش درد نکنه!» جوابی داده است که فعلاً تا پخت و پز بعدی کسی کاری به کارش ندارد، و تا آن موقع هم که خدا بزرگ است. رویش کم کم با همه باز می شود، سعی می کند مثل خیلی ها جانب احتیاط را نگه دارد. جانب احتیاط هم در اینجا یعنی جانب اکثریت. و از این جناح است که می تواند با همان شیوه ی سنتی از آشپز با توجه به نام او و سلیقه ی دیگران ایراد بگیرد و یا تعریف کند.

ما در نقد و بررسی آثاری که نمی دانیم از چه کسی است خیلی محافظه کارانه کاری را می کنیم که «آقا داماد» انجام می دهد. ما گاهی عادت داریم وقتی از حرفی خوش مان نمی آید برافروخته می شویم و می پرسیم: «کی گفته؟» و هنگامی که با خبر می شویم که مثلاً آن حرف را «آقای رئیس» گفته است متوجه می شویم که کم کم دارد از آن حرف خوشمان می آید.

حتی اساتیدی که دستی در شعر و شاعری دارند و  در کلاس، نقد آثار نیز می فرمایند، اگربخواهند آخرین شعر خودشان را در کلاس بخوانند و به بحث و بررسی بگذارند از همان اوّلش می گویند: «می خواهم شعری از خودم را برایتان بخوانم که با هم آن را نقد و بررسی کنیم؛» برای اینکه مبادا دانشجویان در مورد شعر و شاعر، اگرناشناس بماند، لیچاری بگویند که به مذاق اُستاد خوش نیاید. ما هم خود دچار خودسانسوری هستیم، و هم با ترفندهایی به مانند آنچه که در مورد اُستاد نقد گفته شد دیگران را وادار به خودسانسوری می کنیم، مصیبتی که منتقد ادبی و روانشناس بزرگ «ریچاردز» سعی کرد با آزمایشی خوانندگان آثار ادبی را از عملکرد آن آگاه کند. او در  یکی از کلاس های نقد خود در دانشگاه کیمبریج  تعدادی شعر بدون نام شاعر و نیز اطلاعات جنبی دیگر مانند تاریخ سرودن و ویژگی های سبکی و زبانی آنها در اختیار دانشجویانش قرار داد و از نظرات و واکنش های آنان  به شناختی از مشکلات خوانندگان در تفسیر، درک فنون و صناعات ادبی و  معانی خاص اشعار رسید. بدین ترتیب، او به شیوه ای از نقد رسید که مبتنی بر خواندن دقیق خود متن بود، بدون  اینکه لازم باشد  خواننده و یا منتقد از اطلاعات جنبی، بیرونی و تحمیلی برای رسیدن به معنی شعر استفاده کند.    

 
 

نقد فیلم 1...
ما را در سایت نقد فیلم 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : naghdenaghd بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:56